گذشتهی ساده:
devotedشکل سوم:
devotedسومشخص مفرد:
devotesوجه وصفی حال:
devotingوقف کردن، اختصاص دادن، فدا کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He devoted his life to God's service.
او عمر خود را وقف خدمت به خدا کرد.
They devoted large sums to the construction of hospitals.
آنها مبالغ هنگفتی را به ساختن بیمارستان اختصاص دادند.
He devoted all his thought to finding a means of escape.
او همهی افکار خود را صرف یافتن راه فرار کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «devote» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/devote