قدیمی dice, die
قمارباز تاس خود را ریخت.
The gambler cast his dice.
تاس عدد شش را نشان داد.
The die landed on a six.
bald, hairless
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سر او دارد تاس میشود.
He is going bald.
سر تاس او زیر نورهای روشن میدرخشید.
His hairless head shone under the bright lights.
copper bowl, small bowl
تاس مسی زیر نورهای آشپزخانه درخشان بود.
The copper bowl gleamed under the kitchen lights.
او تاس مسی را جوری صیقل داد که درخشان شد.
He polished the small bowl until it shone brightly.
کلمهی «تاس» در انگلیسی dice ترجمه میشود.
تاس یک شیء کوچک و مکعبیشکل است که بهطور معمول برای بازیهای شانس و مهارت مورد استفاده قرار میگیرد. این شیء معمولاً از پلاستیک، چوب یا مواد دیگر ساخته شده و دارای شش وجه است که هر کدام از این وجهها با یک عدد از ۱ تا ۶ نشاندار میشود. هنگام پرتاب تاس، عددی که به سمت بالا میآید، تعیینکننده نتیجه بازی یا تصمیم در بسیاری از بازیها است.
تاس در بسیاری از بازیهای سنتی و مدرن بهکار میرود. برای مثال، بازیهایی مانند «مونوپولی» یا «بازی مار و پله» نیاز به تاس دارند تا بازیکنان بتوانند حرکت کنند یا تصمیمات مختلفی در بازی بگیرند. همچنین در برخی بازیهای استراتژیک و رومیزی، تاس میتواند بهعنوان ابزاری برای تعیین موفقیت یا شکست یک حرکت یا تصمیم استفاده شود.
تاس همچنین در برخی از ورزشها یا فعالیتهای رقابتی بهکار میرود. در اینگونه فعالیتها، تاس برای ایجاد تعادل در روند بازی یا برای افزودن عنصر شانس و تصادف استفاده میشود. بهعنوان مثال، در برخی از بازیهای شبیهسازیشده یا مسابقات، تاس میتواند برای تصادفی انتخاب کردن از میان گزینهها یا برای تعیین تصادفی ترتیب اجرا استفاده شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تاس» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تاس