bald, skinhead, baldhead, hairless, baldheaded
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رئیس جدید ما کچل است.
Our new boss is bald.
پدرم در سی سالگی کچل شد.
Dad started going bald when he was in his thirties.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کچل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کچل