آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ تیر ۱۴۰۴

    Coordination

    koʊˌɔːrdnˈeɪʃn kəʊˌɔːdəˈneɪʃn

    شکل جمع:

    coordinations

    توضیحات:

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی co-ordination است.

    معنی coordination | جمله با coordination

    noun uncountable C1

    هماهنگی، هماهنگ‌ بودن، هماهنگ‌سازی، تناسب، توازن، هارمونی، ست بودن

    muscle coordination

    هماهنگی عضلات (ماهیچه‌ها)

    The game requires hand-eye coordination.

    این بازی به هماهنگی دست و چشم نیاز دارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the coordination of relief efforts

    هماهنگ‌سازی اقدامات امدادی

    the co-ordination of our schedules

    توازن برنامه‌های ما

    the coordination of the colors

    هارمونی رنگ‌ها

    Think about co-ordination when choosing your outfit.

    هنگام انتخاب لباس خود به ست بودن فکر کنید.

    The various parts of a ministry should have complete co-ordination.

    بخش‌های گوناگون هر وزارتخانه باید (با هم) هماهنگی کامل داشته باشند.

    noun uncountable

    دستور زبان زبان‌شناسی (استفاده از علائم صوری برای مرتبط کردن جملات و جمله‌واره‌ها و پاراگراف‌ها به یکدیگر) هم‌پایگی

    link-banner

    آموزش دستور زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفته

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    Coordination is sensitive to the linear order of words.

    هم‌پایگی به ترتیب خطی کلمات حساس است.

    co-ordination of adjectives

    هم‌پایگی صفت‌ها

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد coordination

    1. noun the skillful and effective interaction of movements
      Antonyms:
      incoordination

    لغات هم‌خانواده coordination

    noun
    coordination, coordinator
    adjective
    coordinated
    verb - transitive
    coordinate

    سوال‌های رایج coordination

    معنی coordination به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «Coordination» در زبان فارسی به «هماهنگی» ترجمه می‌شود.

    هماهنگی مفهومی اساسی در مدیریت، زیست‌شناسی، علوم اجتماعی، تربیت بدنی و حتی در زندگی روزمره‌ی انسان است. این واژه به فرایندی اشاره دارد که در آن اجزا، افراد، فعالیت‌ها یا سیستم‌ها به‌گونه‌ای با یکدیگر تنظیم می‌شوند که عملکردی منظم، مؤثر و هدفمند حاصل شود. هدف نهایی از هماهنگی، ایجاد انسجام و کاهش تداخل، دوباره‌کاری یا ناکارآمدی است. بدون هماهنگی، حتی بهترین منابع یا استعدادها نیز نمی‌توانند خروجی مطلوبی ارائه دهند.

    در علم مدیریت، هماهنگی سازمانی از عناصر کلیدی موفقیت تلقی می‌شود. در سازمان‌ها، بخش‌های مختلف باید فعالیت‌های خود را در چارچوب اهداف کلی شرکت تنظیم کنند. اگر هماهنگی بین واحدهای مختلف مانند تولید، بازاریابی، منابع انسانی و مالی وجود نداشته باشد، عملکرد سازمان دچار اختلال می‌شود. مدیران از ابزارهایی مانند جلسات، نرم‌افزارهای مدیریت پروژه، ارتباطات بین‌بخشی و ساختارهای ماتریسی برای حفظ هماهنگی استفاده می‌کنند.

    در زیست‌شناسی، هماهنگی عصبی و حرکتی برای عملکرد صحیح بدن انسان حیاتی است. این نوع هماهنگی حاصل تعامل پیچیده‌ای میان مغز، اعصاب، ماهیچه‌ها و اندام‌های حسی است. به‌عنوان مثال، برای برداشتن یک لیوان آب، چشم باید محل آن را ببیند، مغز تصمیم به حرکت بگیرد، سیگنال‌ها از طریق اعصاب به عضلات برسند، و عضلات دست به‌طور دقیق منقبض شوند. هرگونه اختلال در این هماهنگی می‌تواند به مشکلات حرکتی یا تعادلی منجر شود.

    در ورزش و تربیت بدنی، هماهنگی بدنی یکی از مهارت‌های پایه است. ورزشکاران حرفه‌ای نیاز دارند که حرکات بدن خود را با دقت و سرعت بالا با یکدیگر تنظیم کنند. این هماهنگی می‌تواند میان چشم و دست، چشم و پا، یا میان حرکات تنفسی و عضلانی باشد. تمرینات خاصی برای تقویت هماهنگی وجود دارد که به افزایش چابکی، دقت، و واکنش بهتر کمک می‌کند. بدون این هماهنگی، موفقیت در رشته‌هایی مانند فوتبال، تنیس یا ژیمناستیک عملاً ممکن نیست.

    در زمینه‌ی ارتباطات اجتماعی و تعاملات گروهی، هماهنگی میان افراد عامل اصلی در جلوگیری از سوءتفاهم، تعارض و ناهماهنگی در تصمیم‌گیری‌هاست. چه در یک خانواده، چه در یک تیم پروژه یا در سطح یک جامعه، زمانی‌که اهداف، زمان‌بندی‌ها و وظایف به‌خوبی میان افراد هماهنگ نشوند، نتایج نامطلوبی پدید می‌آید. امروزه با گسترش ابزارهای ارتباطی مانند تقویم‌های آنلاین، پیام‌رسان‌ها و پلتفرم‌های همکاری، امکان هماهنگی مؤثرتر میان افراد و تیم‌ها فراهم شده است.

    می‌توان گفت هماهنگی نه‌فقط یک مهارت یا ابزار مدیریتی، بلکه نوعی نگرش سیستمی است که در آن بخش‌ها، افراد یا فرایندها با آگاهی از نقش یکدیگر، در جهت هدفی مشترک حرکت می‌کنند. این نگاه باعث می‌شود تا هر بخش با درک وابستگی خود به دیگر بخش‌ها، در جهت کلیت نظام، هماهنگ‌تر عمل کند.

    شکل جمع coordination چی میشه؟

    شکل جمع coordination در زبان انگلیسی coordinations است.

    ارجاع به لغت coordination

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «coordination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coordination

    لغات نزدیک coordination

    • - coordinating conjunction
    • - coordinating definition
    • - coordination
    • - coordination complex
    • - coordinator
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.