to quarrel, to refuse to talk to, to break off friendship, to stop being friends, to sulk
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او تصمیم گرفت با دوست صمیمی سابقش قهر کند.
She decided to break off friendship with her former best friend.
شوهرم با من قهر کرد.
My husband refused to talk to me.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قهر کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قهر کردن