آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

دادستان به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی / daadestaan /

public prosecutor

public prosecutor

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دادستان

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:

سوال‌های رایج دادستان

دادستان به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «دادستان» در زبان انگلیسی به Prosecutor ترجمه می‌شود.

دادستان مقام رسمی قضایی است که از طرف دولت یا حاکمیت، مسئول پیگرد قانونی افرادی است که به ارتکاب جرم متهم شده‌اند. وظیفه‌ی اصلی دادستان، دفاع از منافع عمومی و اجرای عدالت از طریق بررسی پرونده‌های کیفری، گردآوری مدارک، طرح اتهام و حضور در دادگاه برای ارائه‌ی کیفرخواست و دفاع از آن در برابر قاضی یا هیئت منصفه است. او برخلاف وکیل مدافع که نماینده‌ی متهم است، نماینده‌ی جامعه یا دولت به شمار می‌رود.

دادستان‌ها نقش محوری در فرآیند دادرسی کیفری دارند. آن‌ها تصمیم می‌گیرند که آیا شواهد کافی برای تشکیل پرونده وجود دارد یا خیر. گاهی ممکن است تصمیم بگیرند که پرونده اصلاً به دادگاه نرود یا برخی اتهامات را کاهش دهند. آن‌ها در مراحل اولیه‌ی رسیدگی، در همکاری با پلیس یا ضابطان قضایی به جمع‌آوری شواهد می‌پردازند، با شهود گفت‌وگو می‌کنند و در نهایت نظر خود را درباره‌ی صلاحیت متهم برای محاکمه اعلام می‌نمایند.

در بسیاری از کشورها، دادستان‌ها باید از دانش‌آموختگان حقوق و دارای تجربه‌ی قضایی باشند. بسته به ساختار حقوقی، آن‌ها ممکن است مستقل از قوه‌ی قضاییه یا زیرمجموعه‌ای از آن باشند. در ایران، دادستان عضوی از دستگاه قضا و زیر نظر دادستان کل کشور است. او بر حسن اجرای قوانین، حفظ حقوق عمومی، و پیگیری پرونده‌های کیفری نظارت دارد و در برخی موارد حتی می‌تواند در امور مدنی نیز ورود کند.

نقش دادستان تنها در محاکمه خلاصه نمی‌شود؛ او در تصمیم‌گیری درباره‌ی بازداشت یا آزادی موقت متهم، نظارت بر اجرای احکام کیفری، و پیگیری تخلفات مهم، نقش مؤثر دارد. همچنین، در پرونده‌هایی که دارای جنبه‌ی عمومی و حساسیت اجتماعی هستند، سخنرانی‌ها یا اطلاع‌رسانی‌هایی از سوی دادستان انجام می‌گیرد تا شفافیت و اعتماد عمومی حفظ شود.

دادستان یکی از ارکان اصلی عدالت کیفری است؛ فردی که بین قانون، جامعه، و مجرمین ایستاده و باید با انصاف، بی‌طرفی و شجاعت، مسیر اجرای عدالت را هموار کند.

ارجاع به لغت دادستان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دادستان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دادستان

لغات نزدیک دادستان

پیشنهاد بهبود معانی