فداکارانه، با ایثار، با از خودگذشتگی، از روی جانفشانی، از روی پاکبازی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They worked devotedly.
فداکارانه کار کردند.
She had cared for her father devotedly until his death.
تا زمان مرگ پدرش، از او فداکارانه مراقبت کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «devotedly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/devotedly