فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

School

skuːl skuːl

گذشته‌ی ساده:

schooled

شکل سوم:

schooled

سوم‌شخص مفرد:

schools

وجه وصفی حال:

schooling

شکل جمع:

schools

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable A1

مدرسه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

I walk to school every morning with my friends.

هر روز صبح با دوستانم به مدرسه می‌روم.

The school burned down completely.

مدرسه به‌طور کامل سوخت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the most beautiful school I have ever seen

زیباترین مدرسه‌ای که تاکنون دیده‌ام

noun uncountable A1

مدرسه (دوره‌ای از زندگی که طی آن شخص به مدرسه می‌رود یا برای اشاره به فعالیت‌های آموزشی و یادگیری‌ای که در مدرسه اتفاق می‌افتد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

I started school at the age of seven.

در هفت سالگی مدرسه را شروع کردم.

I left school.

مدرسه را رها کردم.

noun uncountable A2

مدرسه (برای اشاره به زمانی در طول روز که کودکان در مدرسه درس می‌خوانند)

The school starts at 8 A.M.

مدرسه ساعت ۸ آغاز می‌شود.

I saw her after school.

بعد از مدرسه او را دیدم.

noun

مدرسه (برای اشاره به همه‌ی دانش‌آموزان و معلمان در مدرسه) (هم با فعل مفرد می‌آید و هم جمع)

The whole school loved him.

همه‌ی مدرسه شیفته‌ی او بودند.

The whole school went on a field trip.

کل مدرسه به گردش علمی رفت.

noun countable uncountable

دانشکده (در دانشگاه یا کالج)

She spent six years studying at medical school.

به مدت شش سال در دانشکده‌ی پزشکی تحصیل کرد.

UMKC School of Dentistry

دانشکده‌ی دندان‌پزشکی دانشگاه میزوری–کانزاس سیتی

noun countable A2

آموزشگاه

I enrolled my daughter in a dancing school.

دخترم را در آموزشگاه رقص ثبت‌نام کردم.

I enrolled in a driving school.

در آموزشگاه رانندگی ثبت‌نام کردم.

noun

انگلیسی آمریکایی مؤسسه‌ی آموزش عالی (کالج یا دانشگاه)

East coast schools have a good reputation.

مؤسسات آموزش عالی کرانه‌ی خاوری (آمریکا) شهرت خوبی دارند.

I graduated from school last year with a degree in psychology.

سال گذشته در رشته‌ی روان‌شناسی از این مؤسسه‌ی آموزش عالی فارغ‌التحصیل شدم.

noun countable

مکتب

Many famous artists emerged from the Flemish School.

بسیاری از هنرمندان مشهور از مکتب فلاندری برخاسته‌اند.

The Impressionist school revolutionized the art world in the 19th century.

مکتب امپرسیونیستی در قرن نوزدهم دنیای هنر را متحول کرد.

noun countable

جانورشناسی توده (آبزیان)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

All social groupings of fish are considered a shoal, but only some shoals are schools.

همه‌ی گروه‌های اجتماعی ماهی‌ها جزو دسته محسوب می‌شوند اما فقط برخی از دسته‌ها توده هستند.

We were amazed to see a school of dolphins leaping out of the ocean.

از دیدن توده‌ای از دلفین‌ها که از اقیانوس بیرون پریدند، شگفت‌زده شدیم.

verb - transitive formal

آموزش دادن، تعلیم دادن (شخص یا حیوان)

They schooled the elephants.

آن‌ها به فیل‌ها آموزش دادند.

The trainer will school the horse to jump over obstacles.

مربی به اسب تعلیم خواهد داد تا از روی موانع بپرد.

verb - transitive formal

درس دادن به (کودک) (اغلب به‌صورت مجهول می‌آید)

The children were schooled in mathematics by the experienced teacher.

معلم باتجربه به بچه‌ها ریاضی درس داد.

Many students are schooled in the art of critical thinking during their primary education.

به بسیاری از دانش‌آموزان در دوران تحصیلات ابتدایی، هنر تفکر انتقادی درس داده می‌شود.

noun uncountable

تحصیل

She excelled in school, always eager to learn new things.

او در تحصیل عالی و همیشه مشتاق یادگیری چیزهای جدید بود.

She excelled in school and became a successful lawyer.

او در تحصیل عالی بود و وکیل موفقی شد.

noun uncountable

تدریس

The school is constantly evolving.

تدریس پیوسته در حال تکامل است.

He studied under the school of him.

تحت تدریس او تحصیل کرد.

noun

مجازی مدرسه

The school of life taught him to be patient.

مدرسه‌ی زندگی به او شکیبایی آموخت.

She believes that traveling is also a school.

معتقد است که سفر نیز مدرسه است.

verb - transitive

درس ... به خود دادن

She had schooled herself in patience.

به خود درس شکیبایی داده بود.

He schooled himself to wake up early every morning.

درس صبح زود بیدار شدن را به خود داد.

verb - transitive

به مدرسه فرستادن

My parents schooled me.

والدینم من را به مدرسه فرستادند.

The girl was schooled both at home and abroad.

آن دختر هم در داخل (کشور) و هم در خارج به مدرسه رفته بود.

verb - intransitive

جانورشناسی به‌صورت توده‌ای حرکت کردن (آبزیان)

I watched the fish school together in perfect synchronization.

ماهی‌ها را دیدم که در هماهنگی کامل به‌صورت توده‌ای حرکت می‌کردند.

During migration, many fish school along the coastline.

در طول مهاجرت، بسیاری از ماهی‌ها در امتداد خط ساحلی به‌صورت توده‌ای حرکت می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد school

  1. noun place, system for educating
    Synonyms:
    institution establishment academy university college schoolhouse department faculty institute discipline hall alma mater seminary blackboard halls of ivy jail
  1. noun persons receiving education
    Synonyms:
    followers pupils disciples class following group adherents devotees circle set party faction denomination sect clique academy
  1. noun body of philosophy on subject
    Synonyms:
    belief faith creed persuasion way outlook school of thought way of life stamp
  1. verb teach
    Synonyms:
    instruct train educate guide show tutor coach prepare direct lead inform drill discipline prime cultivate advance manage control verse indoctrinate
    Antonyms:
    learn

Collocations

go to school

1- مدرسه رفتن 2- (بازی گلف) با مشاهده‌ی بازی دیگران آموختن

of school age

به سن مدرسه رفتن

quit school

ترک‌تحصیل کردن، مدرسه را ول کردن

schoolbag, n.

کیف مدرسه

convent school

مدرسه‌ی دخترانه (وابسته به صومعه)

Idioms

never tell tales out of school

امور و اسرار محل کار خودت را پیش دیگران مطرح نکن، دهان لق نباش

one of the old school

آدم قدیمی مسلک، محافظه‌کار، گذشته‌گرای

لغات هم‌خانواده school

  • verb - transitive
    school

سوال‌های رایج school

معنی school به فارسی چی میشه؟

کلمه "school" در زبان انگلیسی به معنای "مدرسه" است و به محیطی اشاره دارد که در آن آموزش و یادگیری صورت می‌گیرد. مدارس معمولاً برای آموزش دانش‌آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی تأسیس می‌شوند و می‌توانند شامل مقاطع ابتدایی، متوسطه و دبیرستان باشند. در ادامه به بررسی معانی، انواع و نکات جالب در مورد "school" می‌پردازیم.

معانی و کاربردها:

1. آموزش و یادگیری: مدرسه به عنوان یک نهاد آموزشی شناخته می‌شود که در آن دانش‌آموزان تحت نظر معلمان، به یادگیری مباحث مختلف علمی، هنری و اجتماعی می‌پردازند.

2. نهاد اجتماعی: مدارس به عنوان مکان‌هایی برای تعامل اجتماعی و ایجاد روابط میان دانش‌آموزان عمل می‌کنند. این تعاملات می‌توانند به تقویت مهارت‌های اجتماعی و همکاری کمک کنند.

3. انواع مدارس: مدارس می‌توانند از نظر نوع آموزش و محیط متفاوت باشند. به عنوان مثال، مدارس دولتی، خصوصی، آنلاین، و یا مدارس خاص برای دانش‌آموزان با نیازهای ویژه وجود دارند.

4. فرهنگ و ارزش‌ها: مدارس به انتقال فرهنگ و ارزش‌های جامعه به نسل جدید کمک می‌کنند. این نهادها به دانش‌آموزان می‌آموزند که چگونه به عنوان اعضای مسئول و فعال جامعه عمل کنند.

نکات جالب:

1. تاریخچه: تاریخ مدارس به دوران باستان برمی‌گردد. در یونان باستان، فلسفه و علوم در مدارس آموزش داده می‌شد. همچنین در چین باستان، کنفوسیوس به آموزش و تربیت اهمیت زیادی می‌داد.

2. شیوه‌های تدریس: با پیشرفت فناوری، روش‌های تدریس نیز تغییر کرده‌اند. از کلاس‌های سنتی با تخته سیاه و کتاب‌های درسی به کلاس‌های هوشمند و آنلاین انتقال یافته‌ایم.

3. مدارس جهانی: در کشورهای مختلف، نظام‌های آموزشی و نوع مدارس متفاوت است. به عنوان مثال، در برخی کشورها مانند فنلاند، سیستم آموزشی بر اعتماد به نفس و خلاقیت دانش‌آموزان تمرکز دارد و از فشارهای زیاد امتحانی خبری نیست.

4. مدارس هنر و ورزش: برخی از مدارس به صورت ویژه به آموزش هنر، موسیقی و ورزش می‌پردازند. این مدارس به دانش‌آموزان فرصتی می‌دهند تا استعدادهای خاص خود را شناسایی و پرورش دهند.

5. تجربه‌های مشترک: تمام دانش‌آموزان در مدارس تجربه‌های مشابهی را از جمله اردوها، فعالیت‌های فوق برنامه و جشن‌ها دارند که این تجربیات به ایجاد خاطرات مشترک و دوستی‌های پایدار کمک می‌کند.

6. چالش‌ها: مدارس با چالش‌هایی نظیر کمبود منابع، تنش‌های اجتماعی و مشکلات مالی روبرو هستند. این مسائل می‌توانند بر کیفیت آموزش و تجربه دانش‌آموزان تأثیر بگذارند.

ارجاع به لغت school

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «school» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/school

لغات نزدیک school

پیشنهاد بهبود معانی