گذشتهی ساده:
versedشکل سوم:
versedسومشخص مفرد:
versesوجه وصفی حال:
versingشکل جمع:
versesشعر، نظم، به نظم آوردن، شعر گفتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Nezamy turned that story into verse.
نظامی آن داستان را به نظم درآورد.
Many writers of verse can't write true poetry.
بسیاری از نظمنویسان قادر به نوشتن شعر راستین نیستند.
free verse
شعر آزاد
Shakespearean verse
شعر شکسپیر
the first verse of the first chapter of Genesis
آیهی اول فصل اول کتاب پیدایش (انجیل)
a verse translation of Shahnameh
ترجمهی منظوم شاهنامه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «verse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/verse