فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Poetry

ˈpoʊətri ˈpəʊətri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable B1
    شعر، اشعار، نظم
    • - Milton's poetry is difficult but very beautiful.
    • - اشعار میلتون دشوار ولی بسیار زیبا است.
    • - Persian poetry is delightful.
    • - شعر فارسی شیرین است.
    • - a book of poetry
    • - یک کتاب شعر
    • - Sa'di's poetry
    • - اشعار سعدی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد poetry

  1. noun expressive, rhythmic literary work
    Synonyms: balladry, doggerel, metrical composition, paean, poems, poesy, rhyme, rhyming, rime, rune, song, stanza, verse, versification
    Antonyms: prose

لغات هم‌خانواده poetry

ارجاع به لغت poetry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «poetry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/poetry

لغات نزدیک poetry

پیشنهاد بهبود معانی