فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Prose

proʊz prəʊz

شکل جمع:

proses

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb uncountable

نثر، سخن منثور، به نثر درآوردن، نثر نوشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a story which is partly in poetry and partly in prose

داستانی که بخشی از آن به شعر و بخشی دیگر به نثر است

the prose works of John Milton

آثار منثور جان میلتون

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prose

  1. noun written, nonrhythmic literature
    Synonyms:
    writing text composition book story fiction nonfiction essay exposition talk speech tongue
    Antonyms:
    poetry poem

ارجاع به لغت prose

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prose

لغات نزدیک prose

پیشنهاد بهبود معانی