شکل جمع:
poemsادبیات شعر، سروده، چکامه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He wrote a heartfelt poem for his mother's birthday.
او برای تولد مادرش شعر دلنشینی سرود.
The poem reflects the beauty of Iran's nature and culture.
این شعر زیبایی طبیعت و فرهنگ ایران را منعکس میکند.
On our first date, she gifted me a book of Rumi's love poems.
در اولین قرارمان، او کتابی از اشعار عاشقانهی مولانا را به من هدیه داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «poem» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/poem