با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Creation

kriˈeɪʃn kriˈeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    creations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable B2
ایجاد، پدید آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The creation of new technology has revolutionized the way we live.
- ایجاد فناوری جدید، شیوه‌ی زندگی ما را متحول کرده است.
- The creation of a business requires careful planning and strategic decision-making.
- پدید آوردن یک کسب‌وکار مستلزم برنامه‌ریزی دقیق و تصمیم‌گیری استراتژیک است.
noun countable B2
پوشاک ساخته، تولید (لباس و مُد)
- Her creation captured everyone's attention at the fashion show.
- ساخته‌ی او در نمایش مد توجه همه را به خود جلب کرد.
- The designer's latest creation was an instant hit among fashion enthusiasts.
- آخرین ساخته‌ی این طراح در میان علاقه‌مندان به مد مورد توجه قرار گرفت.
noun countable B2
آفریده، اثر (تابلو و شعر و غیره)
- The gallery showcased a diverse collection of artistic creations.
- این گالری مجموعه‌ی متنوعی از آفریده‌های هنری را به نمایش گذاشت.
- The artist's latest creation was a stunning masterpiece.
- تازه‌ترین اثر این هنرمند شاهکاری خیره‌کننده بود.
noun singular
آفرینش، خلقت (جهان)
- Many cultures have their own beliefs about the creation of the world.
- بسیاری از فرهنگ‌ها درمورد آفرینش جهان اعتقادات خاص خود را دارند.
- The creation of the universe is an event that scientists continue to study.
- خلقت جهان رویدادی است که دانشمندان همچنان آن را بررسی می‌کنند.
noun uncountable
انتصاب (مقام)
- The creation of a new CEO was announced by the board of directors.
- هیئت‌مدیره انتصاب مدیرعامل جدید را اعلام کرد.
- Her recent creation as the company's CEO came as a surprise to everyone.
- انتصاب اخیر او به‌عنوان مدیرعامل شرکت همه‌ را شگفت‌زده کرد.
noun
گیتی، عالم وجود
- The creation is vast and mysterious.
- گیتی گسترده و اسرارآمیز است.
- Scientists study the creation to unravel its secrets.
- دانشمندان عالم وجود را بررسی می‌کنند تا اسرار آن را کشف کنند.
- Scientists study the wonders of creation to better understand our world.
- دانشمندان برای درک بهتر دنیای ما، شگفتی‌های عالم وجود را بررسی می‌کنند.
noun
مخلوقات، آفریدگان
- The natural world is a testament to the beauty of God's creation.
- جهان طبیعت گواهی بر زیبایی مخلوقات خداوند است.
- The diversity of creation in the ocean is truly astounding.
- تنوع آفریدگان در اقیانوس واقعاً شگفت‌انگیز است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد creation

  1. noun development of entity
    Synonyms: conception, constitution, establishment, formation, formulation, foundation, generation, genesis, imagination, inception, institution, laying down, making, nascency, nativity, origination, procreation, production, setting up, siring
    Antonyms: destruction, ruin
  2. noun all living things
    Synonyms: cosmos, life, living world, macrocosm, macrocosmos, megacosm, nature, totality, universe, world
    Antonyms: death
  3. noun invention, concoction
    Synonyms: achievement, brainchild, chef-d’oeuvre, concept, handiwork, magnum opus, opus, piece, pièce de résistance, production, work, work of genius

Collocations

  • content creation

    تولید محتوا، ساختن محتوا، خلق محتوا

  • job creation

    اشتغال‌زایی، ایجاد اشتغال، ایجاد فرصت‌های شغلی

لغات هم‌خانواده creation

ارجاع به لغت creation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «creation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/creation

لغات نزدیک creation

پیشنهاد بهبود معانی