با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Concoction

kənˈkɑːkʃn kənˈkɒkʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    concoctions

معنی‌ها

noun
ترکیب، معجون، آمیزه، برساخته
noun
من درآورده، تمهید، از خود درآوردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد concoction

  1. noun creation, blend
    Synonyms: brew, combination, compound, contrivance, intention, medley, mixture, plan, preparation, project, solution

ارجاع به لغت concoction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «concoction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/concoction

لغات نزدیک concoction

پیشنهاد بهبود معانی