با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Falsification

ˌfɑːlsəfəˈkeɪʃn ˌfɒlsɪfɪˈkeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    تحریف، دستکاری، جعل (عمل تغییر دادن چیزی مثل سند به منظور فریب دیگران)
    • - The scientist was accused of falsification of data in his research study.
    • - این دانشمند به تحریف داده‌ها در مطالعه‌ی تحقیقاتی‌اش متهم شد.
    • - The company was sued for falsification of financial reports to mislead investors.
    • - از این شرکت به دلیل دستکاری گزارش‌های مالی به منظور گمراه کردن سرمایه‌گذاران شکایت شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد falsification

  1. noun The act of determining that something is false
    Synonyms: disproof, refutation, falsifying, refutal
  2. noun The act of rendering something false as by fraudulent changes (of documents or measures etc.) or counterfeiting
    Synonyms: misrepresentation, falsehood

ارجاع به لغت falsification

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «falsification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/falsification

لغات نزدیک falsification

پیشنهاد بهبود معانی