Disproof

dɪsˈpruːf dɪsˈpruːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
رد، تکذیب، ابطال، دلیل رد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- offering evidence in disproof of a claim
- ارائه‌ی مدارک در رد یک ادعا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disproof

  1. noun The act of determining that something is false
    Synonyms: falsification, refutation, confutation, falsifying, refutal
  2. verb
    Synonyms: confute, controvert, deny, disprove, invalidate, rebut, refute, reject, repudiate
  3. adjective
    Synonyms: disproved, disproving, incontrovertible, irrecusable, irrefutable, refutative, refutatory

ارجاع به لغت disproof

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disproof» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disproof

لغات نزدیک disproof

پیشنهاد بهبود معانی