گذشتهی ساده:
repudiatedشکل سوم:
repudiatedسومشخص مفرد:
repudiatesوجه وصفی حال:
repudiatingرد کردن، انکار کردن، منکر شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to repudiate a charge
اتهامی را رد کردن
to repudiate a will
وصیتنامهای را غیرقانونی شمردن
to repudiate a contract
زیر قرارداد زدن
to repudiate a debt
از زیر قرض شانه خالی کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «repudiate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/repudiate