گذشتهی ساده:
admittedشکل سوم:
admittedسومشخص مفرد:
admitsوجه وصفی حال:
admittingپذیرفتن، رضایت دادن، موافقت کردن، تصدیق کردن، اقرار کردن، اذعان کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
He admitted that we have rights too.
او پذیرفت که ما هم حقوقی داریم.
The suspect admitted his guilt during the interrogation.
مظنون درطول بازجویی به گناه خود اقرار کرد.
The manager admitted that the company had made an error in judgment.
مدیر اذعان کرد که شرکت در قضاوت خود دچار اشتباه شده بود.
She admitted her fault.
تقصیر خود را قبول کرد.
پذیرفتن، راه دادن، اجازهی ورود دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
No one is admitted in the operating room.
هیچکس را به اتاق جراحی راه نمیدهند.
This ticket admits two.
با این بلیط دو نفر میتوانند داخل شوند.
This hall admits 500 people.
این سالن گنجایش پانصد نفر را دارد.
This problem admits of no delay.
این مسئله تعللپذیر نیست.
عضو کردن، اجازهی پیوستن دادن، پذیرفتن، وارد کردن (در سازمانی)
He was admitted to the bar.
او را به وکالت دادگستری پذیرفتند.
Several new members were admitted to the organization last year.
سال گذشته چند عضو جدید به آن سازمان پیوستند.
بستری کردن، پذیرش کردن (در بیمارستان)
The patient was referred and admitted to the emergency department.
بیمار به اورژانس ارجاع داده شد و بستری گردید.
Doctors admitted her to the hospital for further tests.
پزشکان برای آزمایشهای بیشتر، او را در بیمارستان بستری کردند.
The patient was admitted to the emergency room with severe chest pain.
بیمار با درد شدید قفسهی سینه در اورژانس پذیرش شد.
پذیرفتن شکست، اعتراف به شکست
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «admit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/admit