آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Adopt

əˈdɑːpt əˈdɒpt

گذشته‌ی ساده:

adopted

شکل سوم:

adopted

سوم‌شخص مفرد:

adopts

وجه وصفی حال:

adopting

معنی adopt | جمله با adopt

verb - transitive verb - intransitive B2

به فرزندی پذیرفتن

Since they couldn't have children of their own, they adopted a homeless child.

چون بچه‌دار نمی‌شدند، بچه‌ای بی‌خانمان را به فرزندی خود پذیرفتند.

Adoption of children has become difficult.

گرفتن کودکان به فرزندی دشوار شده است.

verb - transitive

سرپرستی حیوان خانگی را قبول کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Many people prefer to adopt pets rather than buy them from breeders.

بسیاری از مردم ترجیح می دهند سرپرستی حیوانات خانگی را قبول کنند تا اینکه آن‌ها را از پرورش دهندگان بخرند.

The family decided to adopt a playful kitten from the local shelter.

اعضای خانواده تصمیم گرفتند بچه گربه‌ای بازیگوش را از پناهگاه محلی بگیرند.

verb - transitive B2

قبول کردن، اتخاذ کردن، اقتباس کردن

Japan has adopted many Western customs.

ژاپن بسیاری از رسوم غرب را اقتباس کرده است.

After the revolution, they adopted a harsher policy.

پس از انقلاب سیاست خشن‌تری را اتخاذ کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His recommendation was adopted by the committee.

پیشنهاد او مورد تصویب شورا قرار گرفت.

the adoption of a new policy

اتخاذ سیاستی جدید

verb - transitive

انتخاب کردن، در میان خود پذیرفتن

The committee voted to adopt Sarah as their new chairperson.

اعضای کمیته رأی دادند که سارا را به‌عنوان رئیس جدید خود انتخاب کنند.

The club decided to adopt a new logo design.

باشگاه تصمیم گرفت طرح لوگوی جدیدی را انتخاب کند.

verb - transitive

در پیش گرفتن، اتخاذ کردن (رفتاری خاص به انتخاب خود فرد)

He decided to adopt a more positive outlook on life.

او تصمیم گرفت که نگرش مثبت‌تری نسبت به زندگی اتخاذ کند.

She adopted a very formal tone when speaking to her boss.

او هنگام صحبت با رئیسش لحن بسیار رسمی‌تری در پیش گرفت.

verb - transitive

حمایت کردن (به‌صورت مالی)

Our company decided to adopt a classroom for a year to support education.

شرکت ما تصمیم گرفت کلاس درسی را برای یک سال حمایت کند.

For a small fee, you can adopt a book in the library with your name on it.

با پرداخت مبلغی کم، می‌توانید یک کتاب در کتابخانه را با نام خود حمایت کنید.

verb - transitive

انگلیسی بریتانیایی مسئول مراقبت از جاده بودن

The town council voted to adopt the new stretch of highway, taking on its maintenance.

شورای شهر رأی داد که مسئولیت بخش جدید بزرگراه را بپذیرد و نگهداری آن را بر عهده بگیرد.

The village refused to adopt the lane, citing the high cost of future repairs.

روستا از پذیرش مسئولیت گذرگاه به دلیل هزینه‌ی بالای تعمیرات آتی خودداری کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد adopt

  1. verb legally care for another’s child

سوال‌های رایج adopt

گذشته‌ی ساده adopt چی میشه؟

گذشته‌ی ساده adopt در زبان انگلیسی adopted است.

شکل سوم adopt چی میشه؟

شکل سوم adopt در زبان انگلیسی adopted است.

وجه وصفی حال adopt چی میشه؟

وجه وصفی حال adopt در زبان انگلیسی adopting است.

سوم‌شخص مفرد adopt چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد adopt در زبان انگلیسی adopts است.

ارجاع به لغت adopt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adopt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adopt

لغات نزدیک adopt

پیشنهاد بهبود معانی