آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Seize

siːz siːz

گذشته‌ی ساده:

seized

شکل سوم:

seized

سوم‌شخص مفرد:

seizes

وجه وصفی حال:

seizing

توضیحات:

همچنین می‌توان از seise به‌ جای seize استفاده کرد.

معنی seize | جمله با seize

verb - transitive B2

گرفتن، به‌دست آوردن (گرفتن چیزی و نگه‌داشتن آن)

She seized the microphone and began to sing.

او میکروفون را گرفت و شروع به آواز خواندن کرد.

The athlete seized the lead in the final lap.

ورزش‌کار در دور آخر پیشتازی را به‌دست گرفت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The hero seized the girl in his arms.

قهرمان دختر را محکم در آغوش کشید.

They will seize any excuse to stop work.

آن‌ها از هر بهانه‌ای برای خواباندن کار استفاده خواهند کرد.

verb - transitive

غنیمت شمردن، قدر دانستن، استفاده کردن (فرصت یا شانس)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He seized the opportunity to invest in the company.

او فرصت سرمایه‌گذاری در شرکت را غنیمت شمرد.

I intend to seize the day and make the most of my vacation.

من قصد دارم از امروز استفاده کنم و از تعطیلاتم نهایت استفاده را ببرم.

verb - transitive B2

به‌ تصرف آوردن، مصادره کردن، ربودن، قاپیدن، توقیف کردن

The allies seized and punished war criminals.

متفقین جنایتکاران جنگ را گرفتند و مجازات کردند.

The pirates attempted to seize the cargo ship in the open sea.

دزدان دریایی تلاش کردند کشتی باری را در دریای آزاد تصرف کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The government seized control of oil companies.

دولت شرکت‌های نفتی را خلع ید کرد.

She was seized by the thought of revenge.

فکر انتقام سرتاسر وجودش را فراگرفت.

An idea seized him.

اندیشه‌ای بر او مستولی شد.

to seize a criminal suspect

متهم را دستگیر کردن

to seize smuggled goods

کالاهای قاچاق را مصادره کردن

to seize power

به‌ زور به قدرت رسیدن

seized of lands

مالک قانونی زمین‌ها

verb - transitive

دچار درد شدن، دچار احساسی شدن (به‌صورت ناگهانی)

She was seized with a fit of sneezing.

ناگهان دچار حمله‌ی عطسه شد.

A wave of panic seized her as she realized she was lost.

با درک اینکه گم شده است، موجی از وحشت او را فرا گرفت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Suddenly, a sharp pain seized him in his chest.

ناگهان، دچار درد شدیدی در قفسه سینه‌اش شد.

Despair seized him after he lost his job.

پس از از دست دادن شغلش، ناامیدی او را فرا گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد seize

  1. verb to grasp
    Synonyms:
    clutch clasp clench grab grapple grip take take hold of lay-hold-of lay-hands-on catch up catch hold of hang on hang-onto catch clinch embrace compass snag pluck appropriate prehend snatch swoop up enfold enclose pinch squeeze make-fast hold fast grasp possess oneself of envelope get-hold-of
    Antonyms:
    let-go leave give pass-by let-alone offer relinquish release
  1. verb to comprehend
    Antonyms:
  1. verb to lay claim to for oneself or as one's right
  1. verb to have a sudden overwhelming effect on
    Synonyms:
  1. verb to take quick and forcible possession of

Collocations

seize control

به زور کنترل را به دست گرفتن، تصاحب کردن (قدرت/کنترل)

seize power

به زور قدرت را به دست گرفتن/تصاحب قدرت

سوال‌های رایج seize

گذشته‌ی ساده seize چی میشه؟

گذشته‌ی ساده seize در زبان انگلیسی seized است.

شکل سوم seize چی میشه؟

شکل سوم seize در زبان انگلیسی seized است.

وجه وصفی حال seize چی میشه؟

وجه وصفی حال seize در زبان انگلیسی seizing است.

سوم‌شخص مفرد seize چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد seize در زبان انگلیسی seizes است.

ارجاع به لغت seize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/seize

لغات نزدیک seize

پیشنهاد بهبود معانی