امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Enfold

ɪnˈfoʊld ɪnˈfəʊld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
پیچیدن، در لفافه پیچیدن، با لفافه پوشاندن، دربرگرفتن، در آغوش گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- An old book enfolded in a yellowed sheet of paper.
- کتاب کهنه‌ای که در کاغذ رنگ و رو رفته‌ای پیچیده شده بود.
- the tense atmosphere that seemed to enfold her
- محیط پرتنشی که در ظاهر او را احاطه کرده بود
- Her arms reached out to enfold the child.
- دستانش را دراز کرد تا کودک را در آغوش بگیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد enfold

  1. verb embrace, hug
    Synonyms: bear hug, cinch, clasp, clinch, clutch, cover, drape, encase, enclose, encompass, enshroud, envelop, envelope, enwrap, fold, girdle, grab, hold, invest, press, shroud, squeeze, surround, swathe, veil, wrap, wrap up
    Antonyms: let go

ارجاع به لغت enfold

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «enfold» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/enfold

لغات نزدیک enfold

پیشنهاد بهبود معانی