گذشتهی ساده:
enclosedشکل سوم:
enclosedسومشخص مفرد:
enclosesوجه وصفی حال:
enclosingدر میان گذاشتن، در جوف قرار دادن، به پیوست فرستادن، حصار یا چینه کشیدن دور
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to enclose a garden with a high wall
دور باغ را دیوار بلند گرفتن
to enclose a yard with a fence
دور حیاط را نرده گرفتن
an enclosed area
محوطهی محصور
I am enclosing the check with my order.
چک را به همراه سفارش نامهی کالا ارسال میدارم.
Please enclose your picture too.
عکس خود را هم پیوست بفرمایید.
His fingers enclosed the money.
با انگشتانش پول را محکم گرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enclose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enclose