زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Intern

ɪnˈtɜrːn ɪnˈtɜrːn ɪnˈtɜːn ɪnˈtɜːn

گذشته‌ی ساده:

interned

شکل سوم:

interned

سوم‌شخص مفرد:

interns

وجه وصفی حال:

interning

شکل جمع:

interns

توضیحات:

همچنین می‌توان از interne به‌ جای intern استفاده کرد.

معنی intern

verb - intransitive verb - transitive

داخل شدن در، وارد کردن، توقیف کردن، کارورز

noun

کارورز

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intern

  1. noun a doctor serving an apprenticeship as an assistant resident in a hospital generally just after graduation from medical school
    Synonyms:
    doctor resident trainee student apprentice medical intern houseman medical graduate apprentice doctor assistant-resident interne immure
  1. verb to put in jail
    Synonyms:
    jail lock imprison detain confine incarcerate immure

سوال‌های رایج intern

گذشته‌ی ساده intern چی میشه؟

گذشته‌ی ساده intern در زبان انگلیسی interned است.

شکل سوم intern چی میشه؟

شکل سوم intern در زبان انگلیسی interned است.

شکل جمع intern چی میشه؟

شکل جمع intern در زبان انگلیسی interns است.

وجه وصفی حال intern چی میشه؟

وجه وصفی حال intern در زبان انگلیسی interning است.

سوم‌شخص مفرد intern چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد intern در زبان انگلیسی interns است.

ارجاع به لغت intern

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intern» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intern

لغات نزدیک intern

پیشنهاد بهبود معانی