گذشتهی ساده:
internedشکل سوم:
internedسومشخص مفرد:
internsوجه وصفی حال:
interningشکل جمع:
internsهمچنین میتوان از interne به جای intern استفاده کرد.
داخل شدن در، وارد کردن، توقیف کردن، کارورز
پزشکی انترن، پزشک مقیم بیمارستان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کارورز
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «intern» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intern