گذشتهی ساده:
jailedشکل سوم:
jailedسومشخص مفرد:
jailsوجه وصفی حال:
jailingشکل جمع:
jailsحالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی gaol است.
حبس، زندان، محبس، بازداشتگاه، بندیخانه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
He was sentenced to ten years in jail.
به ده سال زندان محکوم شد.
jail term
دوران زندان
زندانی بودن، زندان کردن، محبوس کردن، حبس کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The two criminals were jailed.
آن دو تبهکار زندانی شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jail