با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Rack

ræk ræk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    racked
  • شکل سوم:

    racked
  • سوم شخص مفرد:

    racks
  • وجه وصفی حال:

    racking
  • شکل جمع:

    racks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive verb - intransitive countable
    چنگک جا‌لباسی، بار‌بند، جا‌کلاهی، نوعی آلت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک‌تیز، شکنجه، چرخ‌دنده‌دار، عذاب دادن، رنج بردن، به‌شدت کشیدن، دندانه‌دار کردن، روی چنگک گذاردن لباس و غیره
  • noun verb - transitive verb - intransitive countable
    طاقچه، قفسه
    • - dish rack
    • - جاظرفی
    • - magazine rack
    • - جامجله‌ای
    • - clothes rack
    • - جالباسی، رخت آویز
    • - hat-rack
    • - جا کلاهی
    • - They whipped and racked prisoners.
    • - زندانیان را شلاق می‌زدند و بدنشان را می‌کشیدند.
    • - A tree which was twisted by the rack of storms.
    • - درختی که شدت توفان آن را در هم پیچانده بود.
    • - the rack of old age
    • - رنج پیری
    • - a body racked by pain
    • - بدنی که درد آن را شکنجه می‌دهد
    • - She was racked by jealousy.
    • - حسادت او را رنج می‌داد.
    • - a ski rack
    • - باربند ویژه‌ی اسکی
    • - to rack up a victory
    • - به پیروزی رسیدن
    • - She racked up my car.
    • - ماشینم را خرد کرد.
    • - a rack of lamb
    • - شقه‌ی گوشت دنده
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rack

  1. noun frame, framework
    Synonyms: arbor, bed, box, bracket, counter, furniture, holder, ledge, perch, receptacle, shelf, stand, structure, trestle
  2. verb torture; strain
    Synonyms: afflict, agonize, crucify, distress, excruciate, force, harass, harrow, martyr, oppress, pain, persecute, pull, shake, stress, stretch, tear, torment, try, wrench, wring
    Antonyms: please, pleasure, soothe

Phrasal verbs

  • rack up

    به دست آوردن، کسب کردن

Collocations

  • on the rack

    در موقعیت دشوار یا دردناک، مورد شکنجه

Idioms

ارجاع به لغت rack

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rack

لغات نزدیک rack

پیشنهاد بهبود معانی