طاقچه، لبه، برآمدگی
The bird perched on the narrow ledge, overlooking the bustling city.
پرنده روی برآمدگی باریک مشرف به شهر شلوغ نشسته بود.
The hiker cautiously stepped onto a narrow ledge to continue his ascent up the mountain.
کوهنورد بااحتیاط روی برآمدگی باریک قدم گذاشت تا به صعود خود به بالای کوه ادامه دهد.
زمینشناسی ستیغ دریاکنار، خطالرأس ساحل یک ستیغ، تختان موقتی، صخره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As we approached the shore, we noticed a hidden ledge beneath the water.
وقتی به ساحل نزدیک شدیم متوجه یک صخرهی پنهان در زیر آب شدیم.
The snorkelers were thrilled to discover a colorful school of fish swimming near the ledge.
غواصها از کشف یک دسته ماهی رنگارنگ که در نزدیکی ستیغ دریاکنار شنا میکردند، بسیار هیجانزده شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ledge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ledge