گذشتهی ساده:
reefedشکل سوم:
reefedسومشخص مفرد:
reefsوجه وصفی حال:
reefingشکل جمع:
reefsصخرهی مرجانی، تپه دریایی، آبسنگ
Maps mark the location of underwater reefs to help ships avoid them.
نقشهها مکان آبسنگهای زیر آب را مشخص میکنند تا کشتیها از آنها دوری کنند.
The coral reef is home to thousands of marine species.
صخرهی مرجانی زیستگاه هزاران گونهی دریایی است.
جمع کردن بادبان، پایین آوردن دکل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
During high winds, it's important to reef early.
در زمان وزش باد شدید، زودتر جمع کردن بادبانها بسیار مهم است.
He quickly reefed the sail to prevent the boat from tipping.
او بهسرعت بادبان را جمع کرد تا از واژگون شدن قایق جلوگیری کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reef» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reef