فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Reef

riːf riːf

گذشته‌ی ساده:

reefed

شکل سوم:

reefed

سوم‌شخص مفرد:

reefs

وجه وصفی حال:

reefing

شکل جمع:

reefs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

صخره‌ی مرجانی، تپه دریایی، آب‌سنگ

Maps mark the location of underwater reefs to help ships avoid them.

نقشه‌ها مکان آب‌سنگ‌های زیر آب را مشخص می‌کنند تا کشتی‌ها از آن‌ها دوری کنند.

The coral reef is home to thousands of marine species.

صخره‌ی مرجانی زیستگاه هزاران گونه‌ی دریایی است.

verb - intransitive verb - transitive

جمع کردن بادبان، پایین آوردن دکل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

During high winds, it's important to reef early.

در زمان وزش باد شدید، زودتر جمع کردن بادبان‌ها بسیار مهم است.

He quickly reefed the sail to prevent the boat from tipping.

او به‌سرعت بادبان را جمع کرد تا از واژگون شدن قایق جلوگیری کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reef

  1. noun underwater or partially submerged ledge
    Synonyms:
    rock ridge bar bank sand bar shoal beach atoll coral reef rock barrier cay skerry

ارجاع به لغت reef

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reef» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reef

لغات نزدیک reef

پیشنهاد بهبود معانی