گذشتهی ساده:
shoaledسومشخص مفرد:
shoalsوجه وصفی حال:
shoalingجانورشناسی دسته (ماهیها)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
A shoal of colorful fish swam by.
دستهای از ماهیهای رنگارنگ شنا کردند.
The shoal of fish swam gracefully through the crystal-clear waters.
دستهای از ماهیها بهزیبایی در میان آبهای زلال شنا میکردند.
جماعت کثیر، تودهی انبوه، دسته (آدم یا چیزی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A shoal of tourists gathered around the famous landmark to take pictures.
دستهای از گردشگران در اطراف این مکان دیدنی معروف جمع شدند تا عکس بگیرند.
The shoal of students crowded the hallways.
دستهای از دانشآموزان راهروها را شلوغ کرده بود.
زمینشناسی آبسَنگ، صخرهی آبی، صخرهی دریایی، تپهی دریایی
do not cross a river unless you find a shoal!
از رودخانه رد نشو مگر اینکه آبسنگی پیدا کنی! (بیگدار به آب نزن!)
The fisherman cast his line near the shoal.
ماهیگیر ریسمان خود را در نزدیکی آبسنگ انداخت.
کمعمق، سطحی
The boat got stuck in the shoal water.
قایق در آب کمعمق گیر کرد.
Children laughed and played among the sandy shoal.
بچهها میخندیدند و در مناطق شنی کمعمق بازی میکردند.
کمعمق شدن، کمژرفا شدن
The river shoaled abruptly.
رودخانه ناگهان کمعمق شد.
The bay shoals gradually.
خلیج بهتدریج کمعمق میشود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shoal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shoal