آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ آبان ۱۴۰۴

    Shallow

    ˈʃæloʊ ˈʃæləʊ

    شکل جمع:

    shallows

    صفت تفضیلی:

    shallower

    صفت عالی:

    shallowest

    معنی shallow | جمله با shallow

    adjective B2

    کم‌ژرفا، کم‌عمق، سطحی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    A thin layer of mud covered the shallow part of the lake.

    لایه‌ی نازکی از گل، قسمت کم‌عمق دریاچه را پوشانده بود.

    The pond became even shallower during the dry season.

    این برکه در فصل خشکی حتی کم‌عمق‌تر شد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a shallow pool

    استخر کم‌ژرفا

    a shallow well

    چاه کم‌عمق

    shallow breathing

    نفس کوتاه

    adjective

    محدود، اندک، کم‌تعداد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    Because of the shallow talent pool, it was hard to find the right person for the job.

    به‌دلیل تعداد کم استعدادها، پیدا کردن فرد مناسب برای شغل دشوار بود.

    The town’s economy depends on a shallow range of industries.

    اقتصاد این شهر به دامنه‌ی محدودی از صنایع وابسته است.

    adjective

    سست، بی‌پایه، کم‌مایه، ظاهری، سطحی

    Her enthusiasm for the cause was shallow; she quickly lost interest.

    اشتیاق او نسبت به آن هدف سطحی بود و خیلی زود علاقه‌اش را از دست داد.

    The politician’s promises sounded shallow to most voters.

    وعده‌های آن سیاست‌مدار برای بیشتر رأی‌دهندگان، بی‌پایه به‌گوش می‌رسید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a shallow study of the causes of addiction

    پژوهشی سطحی درباره‌ی علل اعتیاد

    adjective

    کم‌شیب، ملایم (در مورد شیب یا زاویه)

    A shallow descent allowed the cyclist to maintain speed easily.

    سرازیری کم‌شیب به دوچرخه‌سوار اجازه داد به‌راحتی سرعتش را حفظ کند.

    The road rises at a shallow gradient before reaching the hilltop.

    جاده با شیبی ملایم بالا می‌رود تا به نوک تپه برسد.

    adjective C2

    سطحی، کم‌عمق، سبک‌سر، بی‌مایه، تهی‌ذهن، ساده‌انگار

    The book received criticism for its shallow treatment of a serious subject.

    کتاب به‌دلیل پرداخت سطحی‌اش به موضوع جدی مورد انتقاد قرار گرفت.

    Don’t be so shallow — there’s more to life than money and looks.

    این‌قدر سبک‌سر نباش؛ زندگی فقط پول و ظاهر نیست.

    noun plural

    قسمت کم‌عمق (آب)

    Birds were feeding in the shallows at low tide.

    پرندگان هنگام جزر در آب‌های کم‌عمق تغذیه می‌کردند.

    Children played in the shallows while the adults watched from the shore.

    کودکان در قسمت‌های کم‌عمق بازی می‌کردند و بزرگ‌ترها از ساحل تماشا می‌کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Silt has shallowed the canal.

    گل و لای آبراه را کم‌ژرفا کرده است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد shallow

    1. adjective not deep
      Synonyms:
      flat superficial slight trivial empty hollow shoal shelf cursory depthless inconsiderable surface unsound sand bar
      Antonyms:
      deep
    1. adjective unintelligent, ignorant
      Synonyms:
      foolish simple frivolous trivial idle empty inane slight paltry sketchy cursory superficial meaningless hollow farcical vain uncritical unthinking lightweight half-baked skin-deep frothy wishy-washy empty-headed flimsy puerile trifling piddling surface flighty featherbrained
      Antonyms:
      intelligent thoughtful aware deep considered

    سوال‌های رایج shallow

    صفت تفضیلی shallow چی میشه؟

    صفت تفضیلی shallow در زبان انگلیسی shallower است.

    صفت عالی shallow چی میشه؟

    صفت عالی shallow در زبان انگلیسی shallowest است.

    ارجاع به لغت shallow

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shallow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shallow

    لغات نزدیک shallow

    • - shallop
    • - shallot
    • - shallow
    • - shalom
    • - shalt
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.