شکل جمع:
shallowsصفت تفضیلی:
shallowerصفت عالی:
shallowestکمژرفا، کمعمق، سطحی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی فوق متوسط
A thin layer of mud covered the shallow part of the lake.
لایهی نازکی از گل، قسمت کمعمق دریاچه را پوشانده بود.
The pond became even shallower during the dry season.
این برکه در فصل خشکی حتی کمعمقتر شد.
a shallow pool
استخر کمژرفا
a shallow well
چاه کمعمق
shallow breathing
نفس کوتاه
محدود، اندک، کمتعداد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Because of the shallow talent pool, it was hard to find the right person for the job.
بهدلیل تعداد کم استعدادها، پیدا کردن فرد مناسب برای شغل دشوار بود.
The town’s economy depends on a shallow range of industries.
اقتصاد این شهر به دامنهی محدودی از صنایع وابسته است.
سست، بیپایه، کممایه، ظاهری، سطحی
Her enthusiasm for the cause was shallow; she quickly lost interest.
اشتیاق او نسبت به آن هدف سطحی بود و خیلی زود علاقهاش را از دست داد.
The politician’s promises sounded shallow to most voters.
وعدههای آن سیاستمدار برای بیشتر رأیدهندگان، بیپایه بهگوش میرسید.
a shallow study of the causes of addiction
پژوهشی سطحی دربارهی علل اعتیاد
کمشیب، ملایم (در مورد شیب یا زاویه)
A shallow descent allowed the cyclist to maintain speed easily.
سرازیری کمشیب به دوچرخهسوار اجازه داد بهراحتی سرعتش را حفظ کند.
The road rises at a shallow gradient before reaching the hilltop.
جاده با شیبی ملایم بالا میرود تا به نوک تپه برسد.
سطحی، کمعمق، سبکسر، بیمایه، تهیذهن، سادهانگار
The book received criticism for its shallow treatment of a serious subject.
کتاب بهدلیل پرداخت سطحیاش به موضوع جدی مورد انتقاد قرار گرفت.
Don’t be so shallow — there’s more to life than money and looks.
اینقدر سبکسر نباش؛ زندگی فقط پول و ظاهر نیست.
قسمت کمعمق (آب)
Birds were feeding in the shallows at low tide.
پرندگان هنگام جزر در آبهای کمعمق تغذیه میکردند.
Children played in the shallows while the adults watched from the shore.
کودکان در قسمتهای کمعمق بازی میکردند و بزرگترها از ساحل تماشا میکردند.
Silt has shallowed the canal.
گل و لای آبراه را کمژرفا کرده است.
صفت تفضیلی shallow در زبان انگلیسی shallower است.
صفت عالی shallow در زبان انگلیسی shallowest است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «shallow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shallow