Skin-deep

skɪnˈdiːp skɪnˈdiːp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
سطحی، کم‌عمق، ظاهری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The celebrity's beauty was only skin-deep, as she lacked intelligence.
- زیبایی این سلبریتی فقط ظاهری بود، زیرا از هوش بی‌بهره بود.
- The movie had beautiful cinematography, but its plot was skin-deep.
- این فیلم سینماتوگرافی زیبایی داشت اما داستان آن ظاهری و کم‌عمق بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد skin-deep

  1. adjective superficial
    Synonyms: apparent, casual, cursory, empty, flimsy, meaningless, one-dimensional, on the surface, shallow, trivial

ارجاع به لغت skin-deep

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «skin-deep» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/skin-deep

لغات نزدیک skin-deep

پیشنهاد بهبود معانی