سرسری، از روی سرعت و عجله، باسرعت و بیدقتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the cursory reading of a text
قرائت سرسری متن
He does everything quite cursorily.
او همهی کارها را با کمال شتابزدگی انجام میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cursory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cursory