آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Cursory

ˈkɜrːsəri ˈkɜːsri

معنی cursory | جمله با cursory

adjective

سرسری، از روی سرعت و عجله، باسرعت و بی‌دقتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the cursory reading of a text

قرائت سرسری متن

He does everything quite cursorily.

او همه‌ی کارها را با کمال شتاب‌زدگی انجام می‌دهد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cursory

ارجاع به لغت cursory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cursory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cursory

لغات نزدیک cursory

پیشنهاد بهبود معانی