جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Meticulous

məˈtɪkjələs məˈtɪkjələs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خیلی دقیق، موشکاف، باریک‌بین، ریزبین، وسواسی (شخص)، خیلی دقیق، موشکافانه، ریزبینانه (مشاهده و توجه و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Her meticulous presentation of details impressed everyone.

ارائه‌ی موشکافانه‌ی جزئیات توسط او همه را تحت‌تأثیر قرار داد.

The architect's meticulous planning and design resulted in a stunning and functional building.

برنامه‌ریزی و طراحی خیلی دقیق معمار به احداث ساختمانی خیره‌کننده و کاربردی منجر شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a meticulous researcher

پژوهشگر موشکاف

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد meticulous

adjective detailed, perfectionist

Synonyms:

accurate thorough exact precise strict conscientious cautious particular scrupulous fastidious punctilious painstaking fussy picky heedful nitpicking stickling dotting the i’s crossing the t’s microscopic conscionable punctual persnickety

Antonyms:

careless sloppy messy undetailed

ارجاع به لغت meticulous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «meticulous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/meticulous

لغات نزدیک meticulous

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!