با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Conscientious

ˌkɑːnʃiˈenʃəs ˌkɒnʃiˈenʃəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more conscientious
  • صفت عالی:

    most conscientious

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
باوجدان، وظیفه‌شناس، موشکاف، امین، درستکار، دارای وجدان کاری، دقیق، کوشا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He is very conscientious in his work.
- او در کارش بسیار باوجدان است.
- a conscientious reader
- خواننده‌ی موشکاف
- Sarah is a conscientious student who always completes her assignments on time.
- سارا دانش‌آموز کوشایی است که همیشه تکالیفش را به موقع انجام می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conscientious

  1. adjective thorough, careful
    Synonyms: complete, diligent, exact, exacting, faithful, fastidious, fussy, hanging in, hanging tough, heart and soul into, heedful, meticulous, minding p’s and q’s, painstaking, particular, playing safe, punctilious, punctual, reliable, tough, walking on eggs
    Antonyms: careless, inexact, irresponsible, uncareful, unconscientious, unscrupulous
  2. adjective moral, upright
    Synonyms: conscionable, high-minded, high-principled, honest, honorable, incorruptible, just, pious, principled, responsible, right, scrupulous, straightforward, strict, true
    Antonyms: corrupt, dishonest, immoral, unjust, vulgar

ارجاع به لغت conscientious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conscientious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conscientious

لغات نزدیک conscientious

پیشنهاد بهبود معانی