آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Principled

ˈprɪnsəpld ˈprɪnsəpld

معنی principled | جمله با principled

adjective

دارای اصول و عقاید، اصولی، پایبند اصول

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

a high-principled man

مردی پایبند به اصول اخلاقی والا

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد principled

  1. adjective in accordance with principles of right or good conduct
  1. adjective based on or manifesting objectively defined standards of rightness or morality
    Antonyms:

ارجاع به لغت principled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «principled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/principled

لغات نزدیک principled

پیشنهاد بهبود معانی