امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Righteous

ˈraɪtʃəs ˈraɪtʃəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
نیکو‌کار، عادل، درست‌کار، صالح، پرهیزکار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- a righteous man
- مرد نیکوکار
- a righteous act
- کار خیر
- full of righteous anger
- آکنده از خشم به‌جا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد righteous

  1. adjective good, honest
    Synonyms:
    angelic blameless charitable commendable conscientious creditable deserving devoted devout dutiful equitable ethical exemplary fair faithful godlike guiltless holy honorable impartial innocent irreproachable just laudable law-abiding matchless meritorious moral noble peerless philanthropic philanthropical praiseworthy punctilious pure reverent right-minded saintly scrupulous sinless spiritual sterling trustworthy upright virtuous worthy
    Antonyms:
    bad corrupt dishonest immoral unfair

لغات هم‌خانواده righteous

  • verb - transitive
    right

ارجاع به لغت righteous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «righteous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/righteous

لغات نزدیک righteous

پیشنهاد بهبود معانی