آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Impartial

ɪmˈpɑːrʃl ɪmˈpɑːʃl

صفت تفضیلی:

more impartial

صفت عالی:

most impartial

معنی impartial | جمله با impartial

adjective

بی‌طرف، بی‌غرض، بی‌نظر، برابرنگر، داد ور، بی‌غرضانه، راست بین، عادل، منصفانه، منصف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a judge ought to be impartial.

قاضی باید بی‌طرف باشد.

an impartial teacher.

معلم برابرنگر (بی‌غرض).

نمونه‌جمله‌های بیشتر

he acted impartially.

او با بی‌غرضی عمل کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد impartial

  1. adjective fair, unprejudiced
    Synonyms:
    unbiased objective neutral equitable just evenhanded disinterested open-minded nonpartisan nondiscriminatory equal detached candid fair-minded dispassionate unprejudiced non-discriminating unbigoted uncolored unslanted without favor middle-of-the-road on-the-fence

سوال‌های رایج impartial

صفت تفضیلی impartial چی میشه؟

صفت تفضیلی impartial در زبان انگلیسی more impartial است.

صفت عالی impartial چی میشه؟

صفت عالی impartial در زبان انگلیسی most impartial است.

ارجاع به لغت impartial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impartial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impartial

لغات نزدیک impartial

پیشنهاد بهبود معانی