با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Fair-minded

feəˈmaɪndɪd feəˈmaɪndɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    باانصاف، دادمند، دادور، دادگر، خیراندیش، بی‌غرض، بی‌حب و بغض، بی‌طرف، منصف، برابرنگر
    • - a fair-minded person
    • - آدم باانصاف
  • adjective
    منصفانه، دادگرانه، خیراندیشانه، برابرنگرانه
    • - He made a fair-minded analysis of the situation.
    • - او وضعیت را با بی‌غرضی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fair-minded

  1. adjective Free from bias in judgment
    Synonyms: fair, disinterested, unprejudiced, dispassionate, equitable, impartial, indifferent, just, nonpartisan, objective, square, unbiased

ارجاع به لغت fair-minded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fair-minded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fair-minded

لغات نزدیک fair-minded

پیشنهاد بهبود معانی