Fair-haired

ˈferˈherd feəheəd
آخرین به‌روزرسانی:
  • adjective
    مو بور، بلوند، مو طلایی
  • adjective
    (عامیانه) سوگلی، محبوب
    • - the fair-haired boy of the family
    • - پسر دوست‌داشتنی خانواده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fair-haired

  1. adjective Having light hair
    Synonyms: blond, fair, blue-eyed, towheaded, white-haired
  2. adjective Given special, usually doting treatment
    Synonyms: darling, favored, favorite, pet

ارجاع به لغت fair-haired

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fair-haired» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fair-haired

لغات نزدیک fair-haired

پیشنهاد بهبود معانی