امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Favorite

    ˈfeɪvrət ˈfeɪvərɪt ˈfeɪvrɪt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      favorites

    توضیحات

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی favourite است.

    مخفف این لغت در حالت عامیانه fav است.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    noun
    (شخص) مورد‌علاقه، محبوب، عزیز‌کرده، عزیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    noun
    (چیزِ) مورد علاقه، (چیزِ) مطلوب، (چیزِ) ایده‌آل، (چیزِ) دلخواه، (چیزِ) برگزیده
    noun
    (اسب‌دوانی) اسب مورد توجه
    noun
    نور چشمی، عزیزدردانه، نظر کرده
    adjective
    (شخص، چیز) مورد علاقه، مطلوب، ایده‌آل، دلخواه، محبوب، دوست‌داشتنی
    - a favourite wife
    - سوگلی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد favorite

    1. adjective preferred
      Synonyms:
      liked popular favored desired best-loved dear dearest choice special number one main personal pleasant admired beloved treasured precious esteemed darling cherished prized wished-for adored intimate revered sweetheart
      Antonyms:
      disliked hated loathed
    1. noun something or someone cherished, prized
      Synonyms:
      love darling dear beloved idol pet fave choice preference apple of eye number one main pick ideal paramour minion teacher’s pet front-runner shoo-in chalk
      Antonyms:
      hate peeve

    ارجاع به لغت favorite

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «favorite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/favorite

    لغات نزدیک favorite

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی