Paramour

ˈperəmʊr ˈpærəmʊə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
یار، فاسق، رفیقه، عاشق، معشوقه، مول، موله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد paramour

  1. noun lover
    Synonyms:
    sweetheart boyfriend girlfriend steady beau fiancé fiancée admirer mistress escort courter inamorato inamorata concubine kept woman courtesan doxy

ارجاع به لغت paramour

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «paramour» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/paramour

لغات نزدیک paramour

پیشنهاد بهبود معانی