آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Girlfriend

ˈɡɜrːlfrend ˈɡɜːlfrend

شکل جمع:

girlfriends

توضیحات:

مخفف این لغت GF است.

معنی girlfriend | جمله با girlfriend

noun countable A2

دوست‌دختر، معشوقه

My girlfriend enjoys hiking in the mountains.

دوست‌دختر من از کوه‌پیمایی لذت می‌برد.

I am very lucky to have such a supportive girlfriend.

خیلی خوش‌شانس هستم که چنین دوست‌دختر حمایتگری دارم.

noun countable A2

دوستِ دختر، دوست مؤنث یک دختر، دوست مؤنث یک زن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Shadi often goes shopping with her girlfriend, Zhila, on the weekends.

شادی معمولاً آخر هفته‌ها، با دوستش ژیلا به خرید می‌رود.

Baran's girlfriend, Nila, helped her plan her wedding.

نیلا، دوستِ باران، به او در برنامه‌ریزی عروسی‌اش کمک کرد.

slang informal

خواهرم!، عزیزم! (این عبارت عموماً در مکالمه‌‌ی صمیمانه و گاهی اوقات شوخی‌آمیز دختری با دختر دیگر کاربرد دارد.)

You'd better listen to me, girlfriend.

بهتره که به حرفای من گوش کنی عزیزم!

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد girlfriend

  1. noun female acquaintance or romantic companion

سوال‌های رایج girlfriend

شکل جمع girlfriend چی میشه؟

شکل جمع girlfriend در زبان انگلیسی girlfriends است.

ارجاع به لغت girlfriend

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «girlfriend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/girlfriend

لغات نزدیک girlfriend

پیشنهاد بهبود معانی