آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ بهمن ۱۴۰۳

    Date

    deɪt deɪt

    گذشته‌ی ساده:

    dated

    شکل سوم:

    dated

    سوم‌شخص مفرد:

    dates

    وجه وصفی حال:

    dating

    شکل جمع:

    dates

    توضیحات:

    مخفف این لغت در حالت عامیانه D8 است.

    معنی date | جمله با date

    noun countable A1

    تقویم تاریخ

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی تقویم

    مشاهده

    The date of the letter was not legible.

    تاریخ نامه خوانا نبود.

    The expiry date for this coupon is December 2024.

    تاریخ انقضای این کوپن، دسامبر ۲۰۲۴ است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    What is the date on this coin?

    تاریخ این سکه چیست؟ این سکه کی ضرب شده؟

    Do you remember the date of her arrival?

    آیا تاریخ ورود او را به یاد داری؟

    date of birth

    تاریخ تولد

    What's the date today?

    امروز چه تاریخی است؟ تاریخ امروز چیست؟

    His dates were engraved on his tombstone.

    تاریخ زاد و مرگش را روی سنگ قبرش کنده بودند.

    noun countable B1

    قرار (معمولاً عاشقانه)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    He has never been out on a date with a girl.

    او هرگز با دختری سر قرار نرفته است.

    I had a dinner date.

    من قرار شام داشتم.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی دوست‌پسر، دوست‌دختر، یار، همراه

    Who was your date last night?

    دیشب با کدام دختر قرار داشتی؟

    Are you bringing a date to the wedding?

    آیا برای عروسی همراه می‌آوری؟

    noun countable

    اجرا

    The singer announced a 20-date concert tour across the country.

    خواننده، تور کنسرت بیست‌اجرایی خود را در سراسر کشور اعلام کرد.

    Their theater group has a 10-date schedule for this month.

    گروه تئاتر آن‌ها برنامه‌ی ده‌اجرایی برای این ماه دارند.

    noun countable C1

    خرما

    date, خرما

    I bought a box of dates from the market.

    من جعبه‌ی خرمایی از بازار خریدم.

    Dates are a great source of energy.

    خرما منبع خوبی از انرژی است.

    verb - transitive B1

    تاریخ گذاشتن، تاریخ زدن

    She dated and signed the check.

    او چک را تاریخ‌گذاری و امضا کرد.

    Please date the document before submitting it.

    لطفاً قبل‌از ارسال سند، آن را تاریخ بزنید.

    verb - transitive

    تاریخ چیزی را تعیین کردن، قدمت چیزی را مشخص کردن

    They have not been able to date these old jugs yet.

    هنوز نتوانسته‌اند قدمت این کوزه‌های قدیمی را تعیین کنند.

    Experts date the painting back to the 18th century.

    کارشناسان تاریخ این نقاشی را به قرن هجدهم نسبت می‌دهند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The jeweler dated the ring at 1920.

    جواهرساز، تاریخ ساخت این حلقه را سال ۱۹۲۰ تعیین کرد.

    verb - intransitive verb - transitive B1

    قرار گذاشتن (عاشقانه)

    He dated her for six months, then married her.

    شش ماه با او قرار گذاشت و سپس با او ازدواج کرد.

    They decided to date after meeting at the party.

    آن‌ها پس از ملاقات در مهمانی تصمیم به قرار گذاشتن گرفتند.

    verb - intransitive

    قدیمی شدن، منسوخ شدن، از مد افتادن

    The style of that dress has dated quickly.

    مدل آن لباس، به‌سرعت از مد افتاده است.

    His jokes seem to have dated over the years.

    به نظر می‌رسد جوک‌های او در طول سال‌ها قدیمی شده‌اند.

    verb - transitive

    قدمت داشتن، عمر کردن

    The style of this dress dates it to the 1980s.

    سبک این لباس نشان می‌دهد که مربوط به دهه‌ی ۱۹۸۰ است.

    The handwriting in this book dates it to the 18th century.

    دست‌خط موجود در این کتاب نشان می‌دهد که قدمت آن به قرن هجدهم بر می‌گردد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد date

    1. noun point in time; particular day or time
      Synonyms:
      time day moment hour period term span spell stage age year duration course era epoch generation reign century quarter juncture while
    1. noun social engagement
      Synonyms:
      meeting appointment visit call interview assignation rendezvous tryst
    1. noun person accompanying another socially
      Synonyms:
      friend companion partner lover boyfriend girlfriend sweetheart steady escort blind date
    1. verb assign a time
      Synonyms:
      fix determine mark record register assign a time to affix a date to isolate measure put in its place chronicle belong to come from originate in exist from fix the date of carbon-date
    1. verb see person socially
      Synonyms:
      see associate with go out with go around with keep company take out attend escort court woo go around together go steady go together make a date consort with fix up deuce it step around
    1. verb become obsolete
      Synonyms:
      outdate obsolete archaize antiquate show one’s age obsolesce

    Idioms

    to date

    تا این تاریخ، تاکنون، تا حالا

    لغات هم‌خانواده date

    noun
    date
    adjective
    dated, outdated
    verb - transitive
    date, predate

    سوال‌های رایج date

    معنی date به فارسی چی میشه؟

    کلمه "date" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد که هر یک از آن‌ها در زمینه‌های متفاوتی استفاده می‌شوند. در زیر به بررسی این معانی، توضیحات و نکات جالب مرتبط با آن می‌پردازیم.

    ۱. تاریخ

    یکی از معانی اصلی "date"، به معنای تاریخ است. این کلمه به روز، ماه و سال اشاره دارد و در بسیاری از زمینه‌ها، از جمله ثبت وقایع، تاریخ‌نگاری و برنامه‌ریزی استفاده می‌شود. برای مثال، زمانی که می‌گوییم "تاریخ امروز چیست؟"، منظور ما از "date" همان تاریخ کنونی است. در این زمینه، "date" نقش مهمی در مستندات رسمی، برنامه‌ریزی رویدادها و ثبت تاریخچه‌ها ایفا می‌کند.

    ۲. ملاقات یا قرار ملاقات

    معنی دیگر "date"، به معنای قرار ملاقات یا دیدار با کسی، به‌خصوص در زمینه روابط عاشقانه است. در این زمینه، "date" به یک ملاقات اجتماعی اشاره دارد که معمولاً شامل دو نفر می‌شود که به منظور شناخت بیشتر یکدیگر یا گذراندن وقت با هم ملاقات می‌کنند. این نوع "date" می‌تواند شامل فعالیت‌هایی مانند شام خوردن، رفتن به سینما یا انجام فعالیت‌های مشترک باشد.

    ۳. میوه خرما

    در زبان انگلیسی، "date" همچنین به میوه‌ای به نام خرما اشاره دارد. خرما میوه‌ای شیرین و مغذی است که معمولاً در مناطق گرمسیری رشد می‌کند. این میوه به عنوان یک منبع غنی از قند طبیعی، فیبر و ویتامین‌ها شناخته می‌شود و در بسیاری از فرهنگ‌ها به عنوان یک خوراکی سالم و خوشمزه مصرف می‌شود.


    گذشته‌ی ساده date چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده date در زبان انگلیسی dated است.

    شکل سوم date چی میشه؟

    شکل سوم date در زبان انگلیسی dated است.

    شکل جمع date چی میشه؟

    شکل جمع date در زبان انگلیسی dates است.

    وجه وصفی حال date چی میشه؟

    وجه وصفی حال date در زبان انگلیسی dating است.

    سوم‌شخص مفرد date چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد date در زبان انگلیسی dates است.

    ارجاع به لغت date

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «date» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/date

    لغات نزدیک date

    • - datary
    • - dataset
    • - date
    • - date back
    • - date format
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.