Era

ˈɪrə ˈɪrə ˈɪərə ˈɪərə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    eras

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
مبدأ، تاریخ، آغاز تاریخ، عصر، دوره، عهد، عصرتاریخی، دوران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- the Christian era
- گاه‌شماری مسیحی (مبنا قرار دادن میلاد مسیح)
- The Roman era was computed from the date when Rome was supposedly founded.
- تقویم رومی از زمان فرضی بنیادگذاری روم آغاز می‌شد.
- a hundred years before the Christian era
- صد سال پیش از میلاد مسیح (پیش از تاریخ مسیحی)
- an era of progress
- عصر ترقی
- the Victorian era
- دوره‌ی ویکتوریا
- a new era in the composition of bilingual dictionaries
- دورانی نوین در نگارش فرهنگ‌های دوزبانه
- the Paleozoic era
- دوران پالئوزوئیک
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد era

  1. noun time period in history
    Synonyms: aeon, age, cycle, date, day, days, eon, epoch, generation, stage, term, time

ارجاع به لغت era

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «era» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/era

لغات نزدیک era

پیشنهاد بهبود معانی