فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cycle

ˈsaɪkl ˈsaɪkl

گذشته‌ی ساده:

cycled

شکل سوم:

cycled

سوم‌شخص مفرد:

cycles

وجه وصفی حال:

cycling

شکل جمع:

cycles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive verb - intransitive countable B2

چرخه، دوره، تناوب، چرخه زدن، سیکل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده
noun verb - transitive verb - intransitive countable

دور، دوره گردش، چرخ، سیکل، یک سری داستان درباره‌ی یک موضوع، به‌صورت دورانی یا متناوب ظاهر شدن، سوار دوچرخه شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

one thousand cycles per minute

هزا دور در دقیقه

the cycle of a year's seasons

گردش فصل‌های سال

نمونه‌جمله‌های بیشتر

life cycle

چرخه‌ی زندگی

business cycle

دوران (یا چرخه‌ی) اقتصادی

The cycle that begins with birth and ends with death.

چرخه‌ای که از تولد آغاز و به مرگ ختم می‌شود.

a sonnet cycle

مجموعه‌ی غزلیات

the Charlemagne cycle

چرخه‌ی افسانه‌های شارلمان

Hot water is cycled back into the motor.

آب گرم دوباره به درون موتور بازگردانده می‌شود.

Prosperity goes cycling on from generation to generation.

رونق از نسلی به نسل دیگر می‌گردد.

I decided to cycle into town.

تصمیم گرفتم سواره (دوچرخه یا موتورسیکلت) به شهر بروم.

I love swimming and cycling.

من عاشق شنا و (دوچرخه) سواری هستم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cycle

  1. noun era, phase
    Synonyms:
    period age time era phase sequence series succession course round run rotation revolution circuit circle ring loop orbit rhythm alternation periodicity isochronism chain aeon eon wheel

لغات هم‌خانواده cycle

  • noun
    cycle

ارجاع به لغت cycle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cycle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cycle

لغات نزدیک cycle

پیشنهاد بهبود معانی