شکل جمع:
rotationsچرخش، دوران، گردش
The teacher explained the rotation of planets around the sun.
معلم گردش سیارات به دور خورشید را توضیح داد.
The rotation of the fan kept the room cool.
چرخش پنکه، اتاق را خنک نگه داشت.
the rotation of a shaft
چرخش میله
the rotation of the earth around the sun
گردش زمین به دور خورشید
the rotation of the head on the neck
چرخش سر بر گردن
دوران، چرخش، گردش (کامل)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Planets have different speeds of rotation around their axes.
سیارات، سرعتهای متفاوتی در دوران حول محور خود دارند.
The gymnast executed a perfect rotation in the air.
ژیمناست، چرخشی کامل در هوا انجام داد.
چرخش محصولات (جابهجایی دورهای کشت)
Effective crop rotation reduces the need for chemical fertilizers.
چرخش مؤثر محصولات، نیاز به کودهای شیمیایی را کاهش میدهد.
Rotation of legumes and cereals improves soil quality.
چرخش حبوبات و غلات، کیفیت خاک را بهبود میبخشد.
چرخش وظایف، نوبتبندی کاری
They agreed on a rotation of chairmanship.
آنها توافق کردند که ریاست نوبتی باشد.
He does everything in rotation.
او همهی کارها را به نوبت انجام میدهد.
ورزش (بیسبال) نوبتبندی پرتابکنندگان، چرخش پرتابکنندگان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ورزش
A consistent rotation is key to a baseball team’s success.
چرخش منظم پرتابکنندگان، کلید موفقیت تیم بیسبال است.
The coach adjusted the rotation to give young pitchers more experience.
مربی، نوبتبندی را تغییر داد تا پرتابکنندگان جوان تجربهی بیشتری کسب کنند.
نوبتی، به تناوب، پستایشی، به ترتیب
شکل جمع rotation در زبان انگلیسی rotations است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rotation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rotation