با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Eddy

ˈedi ˈedi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adverb
    گرداب کوچک، چرخ زدن، جریان مخالف
    • - Eddies of smoke rose from the smokestack.
    • - حلقه‌های دود از دودکش‌ها متصاعد می‌شد.
    • - The floodwater eddied and frothed.
    • - سیلاب می‌چرخید و کف می‌کرد.
    • - one of the eddies of America's foreign policy
    • - یکی از جریانات مخالف سیاست خارجی امریکا
    • - Little eddies of people were dancing in the streets.
    • - گروه‌های کوچک مردم در خیابان‌ها پایکوبی می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد eddy

  1. noun current
    Synonyms: swirl, tide, vortex, whirlpool

ارجاع به لغت eddy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eddy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eddy

لغات نزدیک eddy

پیشنهاد بهبود معانی