فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Whirlpool

ˈwɜrːlpuːl ˈwɜːlpuːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    whirlpools

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun
    گرداب، چرخاب، چرخش آب
    • - the whirlpool of addiction
    • - گرداب اعتیاد
  • noun
    جکوزی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد whirlpool

  1. noun spinning water
    Synonyms: eddy, maelstrom, stir, undercurrent, undertow, vortex, whirl

ارجاع به لغت whirlpool

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whirlpool» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whirlpool

لغات نزدیک whirlpool

پیشنهاد بهبود معانی