شکل جمع:
vortexesهمچنین میتوان از شکل جمع vortices به جای vortexes استفاده کرد.
گرداب، گردباد
The swimmers struggled to escape the ocean vortex near the rocks.
شناگران برای فرار از گرداب اقیانوسی نزدیک صخرهها تقلا میکردند.
The scientist studied the vortex patterns in the water.
دانشمند الگوهای گرداب در آب را مطالعه کرد.
ادبی گرداب، منجلاب، چرخه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He too was drawn into the vortex of the political struggle.
او نیز به گرداب آن کشمکش سیاسی کشانده شد.
Without realizing it, I was slowly drawn into a vortex of addiction.
بیآنکه متوجه شوم، بهآهستگی به منجلاب اعتیاد کشیده شدم.
After losing his job and family, he sank into a vortex of depression.
پساز از دست دادن شغل و خانوادهاش، در چرخهی افسردگی فرو رفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vortex» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vortex