فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Vortex

ˈvɔːrteks ˈvɔːteks
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    vortexes

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع vortices به‌ جای vortexes استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
گرداب، گردباد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The swimmers struggled to escape the ocean vortex near the rocks.
- شناگران برای فرار از گرداب اقیانوسی نزدیک صخره‌ها تقلا می‌کردند.
- The scientist studied the vortex patterns in the water.
- دانشمند الگوهای گرداب در آب را مطالعه کرد.
noun countable
ادبی گرداب، منجلاب، چرخه
- He too was drawn into the vortex of the political struggle.
- او نیز به گرداب آن کشمکش سیاسی کشانده شد.
- Without realizing it, I was slowly drawn into a vortex of addiction.
- بی‌آنکه متوجه شوم، به‌آهستگی به منجلاب اعتیاد کشیده شدم.
- After losing his job and family, he sank into a vortex of depression.
- پس‌از از دست دادن شغل و خانواده‌اش، در چرخه‌ی افسردگی فرو رفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vortex

  1. noun a powerful circular current of water (usually the result of conflicting tides)
    Synonyms:
    whirlpool eddy swirl whirl spiral cyclone tornado twister whirlwind maelstrom gyre waterspout convolution tourbillion

ارجاع به لغت vortex

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vortex» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vortex

لغات نزدیک vortex

پیشنهاد بهبود معانی