فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gyre

ˈdʒaɪr ˈdʒaɪr

گذشته‌ی ساده:

gyred

شکل سوم:

gyred

سوم‌شخص مفرد:

gyres

وجه وصفی حال:

gyring

شکل جمع:

gyres

معنی

noun verb - intransitive

گردش دایره، حلقه، دور، چرخ زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gyre

  1. noun a round shape formed by a series of concentric circles (as formed by leaves or flower petals)
    Synonyms:
    curl roll coil whorl scroll ringlet curlicue
  1. noun a closed plane curve everywhere equidistant from a fixed point or something shaped like this
    Synonyms:
    circle ring band orb disk wheel circuit

ارجاع به لغت gyre

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gyre» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gyre

لغات نزدیک gyre

پیشنهاد بهبود معانی