فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scroll

skroʊl skrəʊl

گذشته‌ی ساده:

scrolled

شکل سوم:

scrolled

سوم‌شخص مفرد:

scrolls

وجه وصفی حال:

scrolling

شکل جمع:

scrolls

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

طومار، پیچک، نوشته یا فهرست طولانی، طومار نوشتن، کتیبه نوشتن، ثبت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the scroll of fame

فهرست نیک نامان

This computer scrolls too slowly.

این کامپیوتر خیلی آهسته پیمایش می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scroll

  1. noun a rolled sheet, especially a manuscript
    Synonyms:
    document writing roll list parchment scrawl scripture coil curl streamer papyrus whorl ringlet volute curlicue schedule gyre
  1. noun a curved ornament
    Synonyms:
    spiral convolution volute

ارجاع به لغت scroll

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scroll» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scroll

لغات نزدیک scroll

پیشنهاد بهبود معانی